هاوینگها همیشه رویدادهای مهمی هستند که پایان یک دوره و آغاز دوره جدیدی را نشان میدهند. معمولا هم بیت کوینرها و سرمایه گذاران کریپتو به امید بولران جشن میگیرند!
البته به نظر میرسد که بعد از هاوینگ چهارم وضعیت متفاوت است و به جای خوشبینی، باید نگران خطرات احتمالی باشیم که ممکن است در دوره بعدی برای اکوسیستم ماینینگ رخ دهد! لازم است از چگونگی شکست احتمالی بخشهای مختلف اکوسیستم ماینینگ آگاه شویم که میتواند به عنوان یک خطر سیستماتیک برای اکوسیستم بیتکوین عمل کند.
در این مقاله تحلیلی از کپیتالی نو، اثرات هاونیگ چهارم و خطرات و چالش هایی که بیت کوین با آن ها مواجه است، کامل بررسی میشود.
ETF بیت کوین و خطرات آن
بیتکوین پس از تأیید ETF بالاخره در جهت توسعه ادغام با سیستم مالی سنتی پیش میرود. اگرچه این امر به افزایش نقدینگی بازار و احتمالاً حرکت مثبت قیمت کمک میکند؛ اما هزینه سنگینی هم به همراه خواهد داشت. این هزینه شامل مواجهه با تأثیرات خارجی بر بیتکوین است که باید برای حفظ ویژگیهای مهم بیتکوین نظیر موارد زیر، در برابر آن مقاومت کرد:
- تمرکززدایی
- مقاومت در برابر سانسور
- امکان ارائه پول مستقل تحت کنترل خود مردم
ادغام محصولات با پشتوانه بیتکوین در سیستم مالی سنتی باعث جلب توجه بیسابقه ناظران و قانونگذاران خواهد شد. اکنون کاربران میتوانند آزادانه بودجه خود را در حوزه بیتکوین سرمایهگذاری کنند. این وضعیت احتمال مهاجرت عظیم سرمایهها از کلاسهای دارایی دیگر به بیتکوین را دارد که بسته به اندازه آن میتواند تأثیرات جدی بر عملکرد آن کلاسهای دارایی داشته باشد.
این وضعیت در واقع همان شرایطی است که در آن دولتها به طور معمول تغییرات قوانین چشمگیری در واکنش به تحولات بنیادی ساختار دینامیک بازار ایجاد میکنند. پای رگولاتورها به هر لایهای از فرآیند ماینینگ باز میشود چون شبکه و پروتکل به آن وابسته است.
استخرهای ماینینگ و چالشهای پیش روی آن
استخرهای ماینینگ اولین هدف ناظران خواهند بود. این استخرها از نظر اقتصادی برای صنعت ماینینگ ضروری هستند.
بدون وجود استخرها، دو چیز برای تمامی ماینرها بسیار متفاوت خواهد شد:
- هر ماینری که به اندازه کافی بزرگ نباشد، درآمدی بسیار نامنظم خواهد داشت. اگر استخرهایی که منابع را جمع کرده و درآمد از پاداش بلاک را به طور متناسب تقسیم میکنند وجود نداشت، پاداش ماینرها بسیار غیرقابل پیشبینی میشد. بدون این قابلیت خاص، اکوسیستم ماینینگ چشمانداز بسیار متفاوتی با مشخصات ریسک برای شرکتکنندگان داشت.
- در جهانی که فقط ماینرهای مستقل وجود داشته باشند، عملاً هر ماینر باید حداقل درصد مشخصی از هشریت شبکه را داشته باشد تا شانس ادامه فعالیت خود را حفظ کند. اگر 1٪ از هشریت شبکه را داشته باشید، شانس بالایی دارید که حداقل یک یا دو بلاک در روز پیدا کنید. در صورتی که درصد هشریت شما خیلی کمتر از این مقدار باشد باشد، ممکن است بینظمی پرداختها بیشتر شود. این وضعیت با توجه به هزینههای ناشی از مصرف انرژی ماینرها چندان پایدار نیست.
پول کجا میرود؟
مجموع منابع ماینرها برای پرداختهای قابل پیشبینیتر، بخشی جداییناپذیر از اکوسیستم ماینینگ محسوب میشود که کل عملیات به آن وابسته است. یعنی استخرهای ماینینگ مرکزی هدف آسانی برای ناظران دولتی هستند.
این استخرها به طور ناگزیر نقش نگهدارنده داراییها را بر عهده دارند. هرگاه یک ماینر در استخر بلاکی را پیدا کند، پاداش آن به ماینر نمیرسد بلکه به استخر واریز میشود و تا زمان برداشت ماینر، این داراییها در آن نگهداری میشوند.
از طرفی ناظران دولتی در جهان وظیفه رعایت مقررات برای کسبوکارهایی را برعهده دارند که در آنها داراییهای کاربران نگهداری میشود اما هنوز به این واقعیت که این کار وظیفه اساسی استخرهای ماینینگ است، نرسیدهاند.
به همین دلیل پلتفرم Ocean مدلی را راهاندازی کرده است که پاداش بلاک را مستقیماً به ماینرها پرداخت میکند تا نیازی به نگهداری داراییها در استخر وجود نداشته باشد.
دولتها به دنبال کنترل ماینرها هستند؟
فشارهای نظارتی برای رعایت مقررات توسط استخرها اجتنابناپذیر است. استخرها یا باید مقررات را رعایت کنند یا مدل Ocean را بپذیرند تا نیازی به رعایت این قوانین نداشته باشند. این کار چالشهایی مانند مقیاسپذیری را به همراه دارد.
در یک سیستم پرداخت مستقیم آنچین، ماینرها باید به حداقل اندازهای برسند تا سهم مناسبی از پاداش بلاک دریافت کنند. در نتیجه این مشکل مقیاسپذیری پرداختهای ماینر باید حل شود.
راهحلهای مختلفی برای رفع مشکل مقیاسپذیری وجود دارد. برای مثال Braidpool با استفاده از آدرسهای بزرگ Schnorr multisig تلاش میکند تا پاداشها را به درستی توزیع کند.
CTV نیز میتواند با دو روش به حل این مشکل کمک کند:
- تعهد به پرداختهای نهایی به ماینرها از طریق multisig یا ایجاد استخر ماینینگ بدون نیاز به هماهنگی مرکزی از طریق طرح Jeremy Rubin.
- فعال کردن استخراج بدون نیاز به هماهنگی مرکزی از طریق طرحی که ابتدا توسط جرمی روبین پیشنهاد شده بود. این طرح به بلاکهای گذشته در یک بازه زمانی مشخص نگاه میکند و وقتی ماینری یک بلاک جدید پیدا کرد، پاداش آن را با آدرسهای coinbase بلاکهای قبلی به اشتراک میگذارد. ایده اصلی این است که مزایای یک استخر ماینینگ معمولی را بدون نیاز به هماهنگی مرکزی و تنها از طریق طرحهای تشویقی که به نفع همه باشد، بازسازی کند.
این مشکل مهم مقیاسپذیری نیازمند راهحل است. در غیر این صورت، بخش اساسی اکوسیستم ماینینگ تحت تاثیر مقررات گستردهای قرار خواهد گرفت. استخرهای بزرگ مانند Antpool و Foundry که تقریباً 50٪ شبکه با آنها ماین میکنند، هماکنون نیازمند رعایت مقررات KYC هستند. تا زمانی که داراییها در استخر نگهداری میشوند، خطر وضع قوانین سفت و سخت نظارتی وجود دارد.
آینده بیت کوین در خطر است؟ تلاش دولتها برای سانسور تراکنشها!
یکی از وظایف اصلی ماینرها، پردازش تراکنش در بلاکهاست تا شبکه قادر به عملکرد به عنوان یک سیستم پرداخت باشد. ماینرها یا بهتر بگوییم استخرهای ماینینگ امروزی، قالب بلاک را ساخته و تصمیم میگیرند که کدام تراکنشها را در بلاکی که روی آن کار میکنند، قرار دهند. این موضوع باعث میشود استخرهای ماینینگ در برابر مقررات مربوط به پردازش تراکنشهای مالی در موقعیت حساسی قرار بگیرند.
بحثهای مختلفی درباره مسئولیت ماینرها در مورد اینکه چه تراکنشهایی را در بلاکهایشان قرار میدهند یا نمیدهند، وجود دارد؛ اما واقعیت این است که دولتها توجه زیادی به این مسئله دارند.
کارول هاوس مدیر سابق امنیت سایبری و نوآوری دیجیتال امن در کاخ سفید، اخیراً در جلسهای از کمیته خدمات مالی مجلس نمایندگان به طور خاص به سوال مسئولیت ماینرها در رعایت لیست تحریمهای OFAC پرداخت.
او در این جلسه استدلال کرد که مساله فعالیتهای مجرمانه در شبکه بیتکوین را میتوان در سطح پروتکل بررسی کرد؛ نه اینکه صرفاً قوانین و اقدامات اجرایی را فقط در سطح کسبوکارهای نگهدارنده اعمال کنیم. او گفت که ماینرها براساس مقررات و قوانین فعلی موظفند تراکنشهای مرتبط با آدرسهای تحریمشده OFAC را از قالب بلاکهایشان حذف کنند.
این استدلال به شدت مورد توجه قرار میگیرد و جلوگیری از آن کار دشواری خواهد بود. استخرهای ماینینگ و ماینرهای مستقل میتوانند تصمیم بگیرند که تراکنشی را در بلاکشان قرار دهند یا خیر. اگر این قابلیت به عنوان مشارکت در تراکنش تلقی شود، آنگاه آنها به صورت قانونی موظف به حذف هر تراکنشی با آدرسهای تحریمشده OFAC خواهند بود.
تنها استدلالهایی که میتوان در برابر این موضوع مطرح کرد، یا در زمینه آزادی بیان در انتشار اطلاعات مرتبط با بیتکوین است یا اینکه رعایت این مقررات بار اقتصادی سنگینی بر ماینرها تحمیل میکند. اما این استدلال که «ما نمیتوانیم بدون پذیرش کارمزد تراکنشهای جنایتکاران و تروریستها سودآور باشیم» به احتمال زیاد در دادگاه پذیرفته نمیشود. بنابراین تنها استدلال قابلطرح، آزادی بیان است.
استخرهای ماینینگ باید استدلال کنند که یک خدمات کامپیوتری تعاملی تحت بخش 230 هستند. بخش 230 بهطور خاص معافیت مسئولیتی برای اپراتورهای پلتفرمهای اینترنتی را فراهم میکند.
برای موفقیت در این استدلال باید در دادگاه ثابت شود که یک تراکنش بیتکوین خود بهتنهایی یک بیان است. این کار خیلی سخت خواهد بود اما اگر موفق نشود، در نهایت مقاومت بیتکوین در برابر سانسور به این بستگی دارد که کمتر از 51٪ از هشریت تحت قوانین یک حوزه قضایی قرار داشته باشند که چنین سانسوری را از سوی ماینرها الزامی کند.
ایالات متحده در حال حاضر میزبان نزدیک به 40٪ از هشریت جهان است که تقریباً 30٪ آن در ایالت تگزاس قرار دارد. اگر این سهم از هشریت در ایالات متحده به بیش از 51٪ برسد، ماینرهای آمریکایی قادر به اعمال محدودیتهای جهانی خواهند بود.
برای مقابله با این مسئله یا باید رقابت و توزیع استخراج حفظ شود تا هیچ حوزهای به آن سطح نرسد، یا باید استدلال آزادی بیان در دادگاه پیروز شود. در غیر این صورت، تنها گزینه مقاومت در برابر وضع چنین مقرراتی است.
اقدامات دولتها برای کنترل استخراج بیتکوین و راههای مقابله با آن
با این که استخرهای ماینینگ به عنوان یک هدف آسان برای تطبیق و اجرای مقررات به شمار میآیند؛ اما در نهایت چیزی که در پس آن قرار دارد، اپراتورهای سختافزاری هستند.
هر اقدام مقرراتی که علیه استخرها اتخاذ شود، به همین جا ختم نمیشود و هدف اصلی آن در وهله اول، رسیدن به صاحبان و اپراتورهای واقعی سختافزاری است. استخرهای ماینینگ تنها یک مرحله ابتدایی و راحت با هزینه کم برای اجرای قوانین هستند.
محدودیتهای شرکتهای سهامی عام
شرکتهای عمومی استخراج بیتکوین در چرخه اخیر به شدت افزایش یافتهاند که منجر به ایجاد ریسک و مشکلات سیستماتیک زیادی شده است. این شرکتها اکنون به سرمایهگذاران خود پاسخگو هستند و امکان دخالتهای قانونی در تصمیمات عملیاتی به نفع سهامداران در آنها وجود دارد. این موضوع میتواند در محیطی که شرکتها تحت نظارت شدیدتری از سوی نهادهای نظارتی قرار دارند، مشکلساز شود.
شرکتهای سهامی عام به دلیل الزامات قانونی باید شفافیت کاملی داشته باشند و اطلاعات مهم تجاری خود را به صورت عمومی منتشر کنند.
یکی از این الزامات، مقررات مربوط به انطباق با قانون ساربنز-آکسلی (SOX) است که پس از رسواییهای بزرگ مالی مثل پرونده انران و ورلدکام در سال ۲۰۰۲ وضع شد. این قانون بار سنگینی را بر دوش شرکتهای عمومی قرار میدهد و نیاز به گزارشدهی و حسابرسی دقیق دارد.
همه این شرکتهای عمومی و اطلاعات آنها برای تطابق و اجرای فوری مقررات جدید در دسترس هستند. هیچ ابهام یا موضوع ناشناختهای وجود ندارد و امکان دور زدن قوانین نیست. در واقع ساختارهای قانونی در شرکتهای عمومی، عدم تطابق را غیرممکن میسازد.
دولتها اطلاعات ماینرها را میخواهند!
دولت به دنبال جمعآوری هر نوع اطلاعاتی است که میتواند درباره عملیاتهای واقعی استخراج بیتکوین به دست آورد.
این مسئله به وضوح در نظرسنجی اضطراری اداره اطلاعات انرژی (EIA) که پس از یک پرونده دادگاهی در واکو، تگزاس و علیه EIA توسط Riot Platforms و Texas Blockchain Council لغو شد، نشان داده شده است. اما این پایان ماجرا نیست!
دولت میخواهد اطلاعات مربوط به عملیاتهای خصوصی و همچنین شرکتهای عمومی که دسترسی به اطلاعات آنها آسانتر است را جمعآوری کند. سازمان EIA درخواست اطلاعات کامل هر واحد ماینینگ تجاری در ایالات متحده را داشت. آنها به دنبال اطلاعات زیر بودند:
- مختصات GPS
- مقدار برق موجود در قراردادهای خرید انرژی
- شرکت برق تامینکننده
- مقدار برق مصرفی واقعی
- مقدار هشریت
این روند متوقف نخواهد شد. هرچه این شبکه از نظر اقتصادی بزرگتر شود، از نظر سیاسی نیز بیشتر مورد توجه قرار خواهد گرفت و سیاستمداران بیشتر به وضع مقررات تمایل نشان میدهند. وضع مقررات نیازمند جمعآوری اطلاعات و بررسی دقیق است.
حتی بدون نظرسنجی برای جمعآوری اطلاعات مستقیم از ماینرها نیز آژانسهای دولتی اطلاعات ویژهای از شرکتهای برق در اختیار داشتند. تامینکنندگان انرژی در طی فرآیند قراردادهای خرید، اطلاعات زیادی درباره مصرفکنندگان بزرگ برق کسب میکنند. اگر دادگاهها یا فرآیندهای قانونی اجازه ندهند که اطلاعات را مستقیماً از ماینرها و به ویژه ماینرهای خصوصی بگیرند، هنوز راههایی برای به دست آوردن این اطلاعات به صورت غیرمستقیم وجود دارد.
در موارد خاص میتوان فعالانه به جمعآوری اطلاعات پرداخت. در سالهای اخیر روشهای متعددی برای تحلیل دادههای مربوط به مصرف برق از انتهای شبکه توسعه یافتهاند. به کمک این روشها میتوان با تحلیل جریان برق از سمت ماینرها در شبکه، حضور ماینرهای بیتکوین را تشخیص داد.
در بدترین حالت ممکن هم دولتها میتوانند به راحتی هر عملیات استخراج متصل به شبکه برق را با بررسی مقدار کل مصرف انرژی یا مدولاسیون جریان برق توسط مصرفکننده متصل به شبکه شناسایی کنند. وقتی NSA میتواند به راحتی بر ارائهدهندگان خدمات اینترنتی نظارت کند، چرا این امکان برای شرکتهای برق وجود نداشته باشد؟
در سطح فیزیکی، شرایط به شدت به نفع دولتها و ناظران خواهد بود. تا زمانی که به شبکه برق متصل باشید، نمیتوانید از چشم ناظران دولتی دور بمانید.
آیا استخراج بیتکوین بدون ردیابی ممکن است؟
خارج شدن از شبکه برق تنها راه امیدوارکننده برای جلوگیری از ردیابی دولت برای یک ماینر است. بدون اتصال به شبکه، هیچ جریان برق آنی برای تحلیل وجود ندارد و جمعآوری دادهها به میزان قابل توجهی کاهش مییابد؛ زیرا نیازی به توافق خرید با شرکتهای خدماتی نیست. این تنها راهی است که میتوان از دست ناظران مخفی شد.
به دست آوردن انرژی خارج از شبکه در مقیاس بزرگ آسان نیست. هر کسی میتواند یک پنل خورشیدی روی سقف نصب کند، اما این پنلها مقدار انرژی کمی تولید میکنند که تنها برای تعداد محدودی از دستگاهها کافی است. حتی اگر افراد زیادی در چنین عملیاتهای کوچک مقیاسی شرکت داشته باشند هم نمیتوانند با ماینرهای بزرگمقیاس رقابت کنند. یافتن نیروگاههای آبی از کار افتاده هم میتواند موثر باشد اما نیاز به سرمایه زیادی دارد و با مشکلات قانونی مواجه خواهد شد.
چاههای گاز طبیعی تنها راه موثر برای گسترش عملیات خارج از شبکه هستند. البته این هم یک راه قطعی برای ماینینگ بدون ردیابی دولت نیست. چاههای نفت و گاز هنوز تحت قوانین و جمعآوری دادههای خاص خود هستند اما توزیع نسبی حقوق معدنی امکان ایجاد فاصله بیشتری بین ناظران و اپراتور ماینینگ را فراهم میکند.
اما حتی این روش هم چندان موثر است.
استخراج گاز فلر یک راز سربهمهر نیست و همه به آن پی میبرند. از طرف دیگر دولتهای زیادی در سراسر جهان ماهوارههایی دارند که انتشار متان از محل چاهها و مناطق عمومی را ردیابی میکنند. هر کاری هم که برای جلوگیری از ردیابی ماینینگ انجام دهید، اگر دولت بخواهد میتواند شما را ردیابی کند. در نتیجه سختافزارهای فیزیکی روی زمین احتمالاً هرگز نمیتوانند از دست ناظران دور بمانند. این مشکل را نمیشود به کمک فناوری حل کرد.
اگر ماینرهای حوزه قضایی مختلف این ریسک را با هم تقسیم نکنند، تهدیدی جدی برای کل سیستم به وجود میآید.
تمرکز قدرت در ماینینگ؛ آیا آینده غیرمتمرکز استخراج بیت کوین در خطر است؟
برای فعالیت در ماینینگ، دو نیاز اصلی وجود دارد: انرژی و سختافزار ماینینگ. بدون سختافزار ماینینگ نمیتوان فعالیت کرد و این سختافزار به تراشههای ASIC نیاز دارد. انرژی یک منبع گسترده و در دسترس در سرتاسر جهان است؛ اما تراشههای ASIC به آسانی قابل دسترس نیستند.
تنها چند مکان در دنیا وجود دارد که میتوان این تراشهها را تهیه کرد و تعداد کمی از آنها نیز تولید میشوند که همه اینها به زنجیره تأمین متمرکز وابسته است. تراشههای ASIC به راحتی به دست نمیآیند و روند تولید آنها نیز در آینده نزدیک رشد نخواهد کرد.
متمرکزسازی اقتصادی
تنها چند شرکت رقابتی در زمینه تولید تراشههای ASICوجود دارد: Bitmain، MicroBT، Canaan و Innosilicon. سایر شرکتهای فعال در این حوزه عمدتاً کوچک و مستقر در چین هستند و سهم ناچیزی از بازار دارند. اگر بخواهید سختافزار ماینینگ تهیه کنید، گزینههای اصلی شما به همین موارد محدود میشوند.
بازار تراشهها یکی از متمرکزترین جنبههای اکوسیستم ماینینگ است. این تمرکز زمانی که به فرآیند تولید میرسیم، بدتر هم میشود. TSMC در تایوان پیشروترین شرکت در تولید تراشه در جهان است و تنها با BITMAIN یعنی بزرگترین شرکت ماینینگ بیتکوین، همکاری میکند. هیچ تولیدکننده دیگری نمیتواند از امکانات تولید TSMC بهرهبرداری کند. در نتیجه Intel در آمریکا و Samsung در کره جنوبی تنها گزینههای مقیاسپذیر برای تولید ASIC هستند.
اقتصاد تولیدات نیمه هادی نیازمند سرمایهگذاری عظیم میلیاردها دلار برای ساختن یک مرکز تولید جدید است. این صنایع را نمیتوان یک شبه راهاندازی کرد و به غیر از بحث هزینه، موانع زیادی از قبیل تخصص فنی بالا سر راه قرار دارد.
اسپایس قرن 21: تراشههای نیمههادی و رقابت قدرت در عصر بیت کوین
صنعت ماینینگ زمانی پیچیدهتر میشود که به میزان تمرکز در فرآیند تولید ماشینآلات ماینینگ توجه کنیم. در این بخش از زنجیره تأمین، تنها یک نقش اصلی وجود دارد که آن هم شرکت ASML در هلند است؛ تنها سازندهای که میتواند ماشینآلات لازم برای تولیدات نیمههادی پیشرفته را فراهم کند.
این انحصار به سرعت جنبه سیاسی به خود گرفته است. شرکت ASML تحت فشار ایالات متحده، برخی تجهیزات را به چین صادر نمیکند زیرا فناوری تولید نیمههادیها موضوع امنیت ملی محسوب میشود. ایالات متحده میلیاردها دلار برای تشویق TSMC برای ساخت یک کارخانه در آریزونا هزینه کرد تا از بحرانهای تأمین در صنعت نیمههادیها در سال 2020 جلوگیری کند.
احتمالاً این نوع برخورد ژئوپولیتیکی با صنایع نیمههادی به ویژه در زمینه تولید و فروش تجهیزات ماینینگ بیتکوین به یک هنجار تبدیل میشود. اگر بیتکوین در این دهه رشد قابل توجهی داشته باشد و به عاملی در اقتصاد جهانی تبدیل شود، تولید و فروش تجهیزات ماینینگ به اولویت امنیت ملی کشورهای مختلف تبدیل خواهد شد.
در صورتی که میلیاردها دلار برای ساخت یک کارخانه تولید تراشه ندارید، تنها میتوانید امیدوار باشید که توازن انگیزههای ژئوپولیتیکی به نفع توزیع ظرفیت تولید تجهیزات ماینینگ باشد.
در فیلم دون (DUN) یا تلماسه، اسپایس مرکز جهان بود و بدون آن سفرهای بین ستارهای ممکن نبود. اسپایس در سیاره آرکادیس برداشت میشد و هر کسی که کنترل ادویه را در دست داشت، کنترل بشریت نیز در اختیار او بود.
کشور تایوان همان آراکیس ماست و صنایع نیمههادی نیز در نقش ادویه هستند. از زمان اختراع کامپیوتر این فناوری به طور عمیقتری در بنیاد جامعه انسانی ادغام شده است، تا جایی که هیچ چیز بدون آنها کار نمیکند. این صنعت یک موضوع ژئوپولیتیکی بسیار مهم مثل نفت محسوب میشود. بیتکوین هم در حال ورود به قلب این عنصر ژئوپولیتیکی است.
هشدار به طرفداران بیتکوین؛ وقت بیدار شدن است!
بیتکوین در خلأ وجود ندارد و یک آزمایش فکری یا شبیهسازی کامپیوتری نیست که بتوانیم به راحتی متغیرهای آن را تنظیم کنیم. بیتکوین در دنیای واقعی و میان انسانها وجود دارد و تحت تأثیر تعاملات واقعی قرار میگیرد.
همه به خاطر افزایش قیمت به دلیل تأیید ETF بیت کوین خوشحال هستند و فکر میکنند که پیروز شدهاند. اما واقعیت این است که بیتکوین نیاز به زیرساخت فیزیکی دارد و بدون آن نمیتواند وجود داشته باشد یا کار کند. این زیرساخت باید محافظت شود و به اندازه کافی توزیع شده باشد تا حمله به بخشی از آن، کل سیستم را مختل نکند.
دولتها به خاطر کنترل و انحصار بر چاپ پول، به قدرت رسیدهاند و این قدرت به آنها اجازه میدهد تا در زندگی ما دخالت کنند. با وجود چنین قدرتی، آیا فکر میکنید که دست روی دست خواهند گذاشت؟
بیت کوین در قالب استخراج، یک ردپای فیزیکی واقعی در دنیای واقعی دارد که به آن وابسته است و بدون آن نمیتواند وجود داشته باشد یا کار کند. باید از آن زیرساخت فیزیکی دفاع کرد. این بخش باید به اندازه کافی توزیع شود تا حملات به قسمتهایی از آن نتواند کل سیستم را مختل کند. ما تنها یک شانس برای عبور از این چالش داریم و اگر اشتباه کنیم، عواقب آن سنگین خواهد بود.